یک احساس روشن جهتدار بودن ایجاد کنید
ایجاد کسب و کار پر سود:
۶. یک احساس روشن جهتدار بودن ایجاد کنید
حتماً شنیدهاید که میگویند وقتی رشته کار از دست میرود، اصلاً یادتان نمیآید از اول قصد انجام چه کاری را داشتهاید.
به دلیل تلاطم بازار امروز، کار بیشتر مدیران و رئیسان تا حد امور اجرایی صرف تنزل پیدا کردهاند.
تقریباً شبیه آتشنشانها که هر روز فقط منتظر بحرانها هستند. همیشه ذهنشان درگیر مشکلات کوتاه مدت است و نیازمند رسیدن به نتایج کوتاه مدت اجرایی هستند.
تصمیم دارند که وقت بیشتری برای فکر کردن و برنامهریزی برای آینده اختصاص دهند، اما به نظر میآید هیچ وقت فرصتش را پیدا نمیکنند.
هیچ وقت فرصت ندارند و گرفتارتر از آن هستند که بتوانند بین کارهایشان وقتی را برای این منظور خالی کنند، ولی شما قرار نیست اینگونه باشید.
شما باید برای خود و هر جزء از کسب و کارتان هدفهای مشخصی تعیین کنید.
در حقیقت شاید مهمترین مسئولیت شما نسبت به افرادتان این است که به آنها احساس روشنِ جهتدار بودن بدهید. آنها به این احساس نیاز دارند تا بتوانند بالاترین کارآشان را داشته باشند و بدون آن، نمیتوانند خوب تلاش کنند.
در واقع به گفته روانشناسان، یزرگترین چیزی که در دنیای کار، انگیزه را از بین میبرد، این است که ندانیم چه توقعی از ما وجود دارد یا هدفها برایمان روشن نباشد.
یک فرمول ساده پنج قسمتی برای ایجاد احساس جهتدار بودن وجود دارد که میتوانید تا پایان دوره کاریتان از آن استفاده کنید:
- هدفها: هدف جایی است که میخواهید در پایان یک دوره مشخص زمانی به آنجا برسید؛ مثلاً هدفتان میتواند یک مقدار مشخص فروش یا یک میزان مشخص سوددهی در پایان فصل یا پایان سال باشد.
- قصدها: اینها هدفهایی فرعی هستند که باید به آنها برسید تا بتوانید به هدفهای طولانی مدتتان دست پیدا کنید. اگر هدف یک سالهتان رسیدن به مبلغ معینی سود باشد، قصدهایتان میتواند در زمینههای فروش، بازاریابی، توزیع، تولید، کنترل هزینهها، توسعه نیروی انسانی، فنآوری و موارد مشابه باشد. با دستیابی به این مقاصد، به هدفهایتان نیز خواهید رسید.
- راهبردها: راهبرد شما روشی است که در مسیر دستیابی به هدفتان، برای رسیدن به مقاصدتان از آن استفاده میکنید؛ مثلاً در فروش، میتوانید ایجاد یک گروه فروش در داخل شرکت باشد. یا راهبردتان میتواند این باشد که همه فعالیتهای مربوط به فروش را از طریق قرارداد به یک شرکت تخصصی فروش واگذار کنید. در یک راهبرد فرش هم ممکن است راهبردهای فرعی متعددی وجود داشته باشد.
- اولویتها: چه کارهایی را باید در ابتدا و چه کارهایی را باید در ادامه راه انجام دهید؟ کدام اقلام مهمترند و کدام اقلام اهمیت کمتری دارند؟ همواره باید برای امور اولویت تعیین کنید.
- فعالیتها: اینها کارهای مشخص روزانه هستند که کاملاً آشکار و بر اساس معیارهای کارآیی و مهلت مشخص، به افراد مشخص واگذار میشوند.
اگر در مورد این روند به اندازه کافی فکر کرده باشید، خواهید فهمید که تکلیف هر فعالیتی، بر اساس اولویتهای فعلی تعیین میشود.
رعایت این اولویتها باعث میشود راهبردتان عملی شود.
هنگامی که راهبردهایتان عملی شوند، به مقاصدتان میرسید و در پایان دوره زمانی مورد نظرتان به هدفتان، که میزان مشخصی از فروش یا سوددهی بوده، دست پیدا میکنید.
یکی از خصوصیتهای اصلی مدیران در کسب و کارهای پرسود، این است که همیشه به صورت راهبردی، فکر و عمل میکنند. آنها همواره با نقشه و تدبیر عمل میکنند. همیشه به آینده و کارهای زیاد و متفاوتی که میتوانند انجام بدهند تا آینده دلخواهشان را به واقعیت تبدیل کنند، فکر میکنند.
دیدگاهتان را بنویسید