همیشه در حال برنامهریزی نباش
یک مشکلی که همیشه باهاش دست و پنجه نرم می کنم برنامهریزی زیاد هستنش.
به صورتی که شاید روزها یا هفته ها درگیر برنامهریزی و تحلیل برای یک کار ساده باشم اما هنگامی که پای عمل میاد وسط، پا پَس می کشم.
نمیدونم چقدر با این مسأله درگیر هستید ولی برای من یک مدت شده که زیاد مهم شده و در تلاشم تا بیشتر عملگرا باشم و زیاد درگیر برنامهریزی و تحلیل فرسایشی نشم.
برای اینکه بیشتر عملگرا باشم برای خودم زمان مشخصی برای تحلیل شرایط و برنامهریزی تعیین میکنم. در پایان این زمان باید تصمیم به انجام یا ندادن بگیرم و به آن عمل کنم.
هنگامی که تصمیم به عمل میگیرم با تعیین جایزه و تنبیه برای خود، موظف به انجام آن کار میشوم.
اما دلیل اینکه این موضوع اهمیت پیدا کرد زمانی بود که دفتر یادداشت را برداشتم و دیدهام که ایدهها و طرحهای زیادی نوشته هست اما نیمی از آنها هیچوقت به واقعیت تبدیل نشد و به دلیل برنامهریزی و تحلیل زیادی فرصت مناسب را از دست دادهام یا بدون هیچ تصمیم و عملی آن را رها کردهام.
با توجه به دلیل گفته شده تصمیم گرفتم تا خودم را بیشتر موظف به عمل کردن بکنم. شما برای بیشتر عملگرا بودن چیکار میکنید؟ راه حلهای شما برای رهایی از برنامهریزی زیاد و عملگرا بودن چیست؟
∗ خوشحال میشوم مرا در شبکههای اجتماعی نیز دنبال کنید:
یوتیوب | ویرگول | کانال تلگرام | اینستاگرام
مطالب زیر را حتما مطالعه کنید
مهارت یا مدرک مهمتر است؟
انتخاب درست در یادگیری و مطالعه
فرصت را بساز
در یک موضوع متخصص نیستم
خودتان باشید
چگونه با تغییر تفکر زندگی خود را تغییر دهیم؟
دوره های آموزشی مرتبط
4 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
عالی بود
ممنونم امیدوارم که مفید واقع شده باشه
من هرچی به ذهنم بیاد رو مینویسم تو یه دفتری یه بخش مخصوص حتی شده به قول شما روزها رفتم درموردش اطلاعات گرفتم و نوشتم و نوشتم و نوشتم یا حتی برای انجامش رویاپردازی کردم … واقعا و مسلما نمیشه همشون به انجام برسن ولی در عوض یه بخشی دارم که هرزمان ایده و برنامه جدید کم آوردم یه نگاه به اون لیستم میکنم یا برنامه هایی که بدون مشخص کردن انجام در زمان به خصوص یادداشتشون کرده بودم. ولی خب بحث هدفمند بودن جداست. اینکه تو یه مسیر مشخص و برای چندتا مورد به خصوص ادم وقت و تمرکز بذاره تا نتیجه خوبی بدست بیاره
درسته باهاتون موافقم. وقتی هدفمند باشی و فقط ایده ها و طرح ها رو یادداشت نکنی و برای بعضی اقدام بکنی و انجام بدی خیلی لذت بیشتری داره.
اما مشکل از اونجایی شروع میشه که ما این ایده ها رو یادداشت می کنیم و میگیم بمونه برای روزی که شاید بیاد و لازممون بشه. اون روز کی میاد؟ شاید هیچوقت چون نشسته ایم تا اون روز بیاد!
بیشتر بحثم اینجا در این مورده که عملگرا باشیم و همه چیز رو برای بعداً نزاریم، بهتری دست به اقدام بزنیم و برنامه ریزی زیاد یا نوشتن برای بعداً رو گاهی رها بکنیم.
می نویسیم و می نویسیم اما کی اقدام می کنیم پس؟ و این نوشتن تنها و اقدام نکردن در بلندمدت باعث خشک شدن قوه ایده پردازی میشه؛ چون ایده معمولاً همراه با فعالیت و تلاش میاد که ذهن فعال هستش