همیشه نمی توان مدیرعامل خوبی بود!

مدیرعامل خوب به چه کسی میگویند؟ به نظر شما چه ویژگیهای باید داشته باشد تا او را خوب یا بد تلقی کنیم؟
از هر کسی که بپرسید نظرات متفاوتی میدهد و هر یک یکسری ویژگی را نام میبرند.
مدیرعاملی خوب است که بتواند میزان سود شرکت را بالا ببرد. دیگری میگوید باید حامی کارمند باشد و در هر شرایطی او را اخراج نکند. دیگری میگویید برای کارمندان امتیازات خوبی در نظر بگیرید و خوش اخلاق و برخورد باشد.
و خیلی دیگر از این قبیل نظرات که میتوان اینجا لیست کرد و شما هم چندتایی از آنها را میدانید و میتوانید نام ببرید.
متاسفانه خیلی از ماها مدیری را خوب میپنداریم که به خواستههای ما توجه کند و آنها را برآورده کند حال آن میخواهد اخراج نشدن، دستمزد بیشتر، افزایش میزان سود یا هر چیز دیگری باشد.
با نگاهی گذرا میتوان حق داد و به نظرم اشکالی ندارد که این سری ویژگیها را داشته باشد.
اما اگر بخواهیم واقع بین باشیم مدیرعامل خوب یا بد یک تعریف نسبی با توجه به خواستههای مختلف است و به نظرم نمیتوان بین خوب و بد مرز مشخصی کشید.
مدیرعاملی یعنی انتخاب کردن و همیشه در حال تصمیمگیری بودن.
انتخاب بین خوب و بد یا بد و بدتر؛ و تصمیمگیری برای شرایط مختلف.
مدیرعامل مثل ناخودای کشتی است که وظیفه دارد آن را به مقصد برساند و در این راه مجبور است گاهی تصمیمات خوش آیند و گاهی تصمیماتی بگیرد که از آنها خوشش نمیآید.
اما او همیشه باید انتخاب کند چه خوب باشد و چه بد تا بتواند این کشتی را به مقصد برساند.
∗ خوشحال میشوم مرا در شبکههای اجتماعی نیز دنبال کنید:
یوتیوب | ویرگول | کانال تلگرام | اینستاگرام
دیدگاهتان را بنویسید